محل تبلیغات شما

یادداشتهای 1398/11/06

سلام مریم جان شب بخیر.

تازه از سر کار برگشتم و توی ایمو برات پیام گذاشتم . الان ساعت نزدیک ده شب هست . 

عزیز از اینکه امروز به دیدنم اومدی خیلی ممنونم . به این دل خسته ی من جان تازه ای دادی . راستی عزیز گل قرمزی که برات کاشتم  چطوره ؟ رفتی خونه نگاهش کردی ؟

مواظبش باش ، خوب عزیز . 

سعی کن بیشتر به دیدنم بیایی 

مریم جان همونطوری که گفتم ، دوست دارم در مورد اتفاقات روزمره برام بنویسی و از اوضاع و احوالت باخبر باشم . باشه گلم .

راستی چند تا مناسبت توی روزهای آینده داریم . ولنتاین - تولد من - روز مادر . 

انشا الله همیشه به شادی باشه .

عزیز میدونم با کادوهات همیسه سورپرازم کردی اما نمیخوام کادو گرون قیمت بخریها . باشه ؟؟؟ یه چیزی باشه یادگاری ازت نگه دارم کافیه . مثل همون آدامسی که دفعه قبل بهم دادی . هر موقع دلم تنگ میشه از جیبم در میارم بوش میکنم . 

منتظر پیام های گرمت هستم . عشقم

یادداشتهای 1398/11/09

یادداشتهای 1398/11/06

یادداشتهای 1398/11/05

باشه ,عزیز ,جان ,یادداشتهای ,برات ,پیام ,یادداشتهای 1398 ,به دیدنم ,1398 11 ,شادی باشه ,باشه عزیز

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها